کلوپ تابوت ها همین جاست
بله درست اومدید اینجا سرزمین وحشت و خونه
پس از بازگشت کاترین او درصدد انتقام و اذیت و آزار برادران سالواتوره بر میآید. دیمن، استیفن و کارولاین (دوست الینا) که کاترین او را تبدیل به خون آشام کرده با هم نقشه میکشند که کاترین را بکشند اما علاقه دیمن به خاطر علاقهای که به کاترین دارد جلوی کشته شدن او را میگیرد. شخصیت های جدیدی در این فصل به نام رزماری و آلایژا وارد داستان میشوند قرنها پیش سالواترهها با برادرانی به نامهای کلاوس و آلایژا دوست بودهاند. این دو برادر نخستین خونآشامهای تاریخ هستند. (کلاوس قویترین و اولین خون آشام تاریخ است) وقتی مشخص میشود که کاترین از ابتدا فقط استفن سالواتوره را دوست داشته و علاقهای به دیمن ندارد. دیمن با از فهمیدن این موضوع که بیهوده ۱۵۰ سال در پی یافتن کاترین بودهاست او را فراموش میکند و عاشق الینا میشود. الینا راجعبه کلاوس کنجکاو میشود و از دوستش کارولاین درخواست میکند که او را پیش کاترین ببرد(چون کاترین کلاوس را بهتر میشناسد) و درخواست میکند کارولاین به استیفن نگوید که الینا پیش کاترین رفته است سرانجام الینا پیش کاترین میرود و حقیقت را از دهن کاترین میشنود استیفن شک میکند که الینا پیش کاترین رفته است و به معبد میرود و الینا را در آنجا پیدا میکند. کلاوس در صدد شکستن طلسمی بر می آید که مدتها ذهن او را به خود مشغول کردهاست. او برای این کار به یک همزاد که خون انسان داشته باشد و یک خونآشام نیاز دارد و باید مراس قربانی کردن را انجام دهد. اما دیمن به اجبار از خون خود به الینا میدهد تا خون او ناخالص شود. الینا از دست دیمن ناراحت و عصبانی میشود. در هر حال الینا تا پیش از مرگ انسان میماند پس کلاوس او و جنا (که توسط کلاوس تبدیل به یک خون آشام شده) و یک گرگینه را برای مراسم قربانی کردن انتخاب میکند. دیمن در جریان نجات جان مت و کارولاین توسط تایلر لاکوود که یک گرگینه است گاز گرفته میشود. جنا در مراسم قربانی کردن میمیرد اما جان (پدر واقعی الینا) با فدا کردن خود برای خون آشام نشدن الینا او را نجات میدهد. دیمن که گرگینه او را گاز گرفتهاست به زودی خواهد مرد. پس پیش الینا میرود تا از او طلب بخشش کند اما الینا به او میگوید که شاید به زمان زیادی نیاز داشته باشد تا او را ببخشد. دیمن به خانه میرود حلقهاش را در میآورد و به مقابل آفتاب میرود تا خودکشی کند. استفن به موقع سر میرسد و مانع میشود و با زندانی کردن دیمن در پی پیدا کردن راه درمان میگردد. راه درمان دیمن خون کلاوس است. جرمی گیلبرت که مدتی پیش مرده بود هم توسط بانی (دوست دختر جدیدش) که جادوگر است به دنیا باز میگردد. الینا متوجه زخمی شدن دیمن میشود و پشیمان و ناراحت از دیمن در حال مرگ مراقبت میکند.استیفن هم با کلاوس معامله میکند که در صورت دادن پادزهر به دیمن هرکاری او بخواهد انجام میدهد.کلاوس او را وادار به خوردن مقدار زیادی خون میکند و از او میخواهد که به دنبال او شهر را ترک کند. کاترین پادزهر را برای دیمن میبرد و جان او را نجات میدهد. جرمی هم با روح دو دوست دختر قبلی خود یعنی آنابل و ویکی روبه رو میشود.
نظرات شما عزیزان:
فصل دوم
Power By:
LoxBlog.Com |